مشک ختن
مشک ختن
چو مشکست بی قیمت اندر ختن
ما چینی ها اگر مروری در دیوان های شعر فارسی بکنیم تعجب خواهیم کرد که مشک ختن بر خلاف چین در ایران چقدر زبانزد و مشهور است در ایران اصطلاح ،«مشک به ختن بردن» به معنی «کار نابجا کردن» بوده است. در ادبیات فارسی حتی از آهوی مشک به عنان آهوی ختن یاد شده است.
ایران از کشورهای مشک خیز نیست ،اما از منابع چینی که در دوره ی سلسله تانگ (907-618 میلادی) نگاشته شده چنین بر می آید که ایرانیان در دوره ی ساسانی از مشک استفاده می کردند. در مراسم دینی زرتشتی مشک را با عطرهای دیگر آمیخته می کردند و سرو روی خود را با آن معطر می ساختند تا با جسم پاک و خوشبوی به نیایش پردازند.
پس مشک که تا بدین حد از دیرباز مورد پسند ایرانیان بوده است چه ماده ای است و با ختن چه ارتباطی دارد؟
1-مشک چیست؟
آهوی مشک حیوانی است رمنده و دارای بینایی و بویایی و شنوایی قوی. در جنگل های کوهستانی زیست می کند و برگ درخت و علف ومیوه ی وحشی می خورد. معمولاً روز در نهانگاه می خوابد و در صبحدم و غروب به گشت و چرا می پردازد. در سرزمین چین سه نوع آهوی مشک موجود است. یکی بنام آهوی مشک اصلی، دوم آهوی مشکل اسبی و سوم آهوی مشک جنگلی.
آهوی مشک اسبی از همه بزرگتر است و آهوی مشک جنگلی ازهمه کوچکتر. آهوی مشک اصلی بیشتر در استان های شمال شرقی چین زندگی می کند، آهوی مشک اسبی بیشتر در استان های شمال غربی و جنوب غربی، آهوی مشک جنگلی در استان های شمال غربی، جنوب غربی و شمالی و مرکزی چین.
دولت چین برای حفاظت آهوی مشک و سایر حیوانات کمیاب قانونی گذرانده تا مردم به آنها زیان نرسانند. کارشناسان هم موفق شده اند در پرورشگاه ها آهوی مشک را اهلی کنند.
چین از کهن ترین و مهمترین کشورهای مشک خیز جهان به شمار می آید. نزدیک به دو هزار سال پیش چینی ها از مشک در عطر گیری و داروسازی استفاده می کردند. در «شن نونگ بن تسائو جینگ»(shennong Bencaojing)قدیمترین کتاب دارونامه ی دنیا که در سلسله هان (از سال 206 قبل از میلاد تا سال 220 بعد از میلاد )تألیف شده درباره ی مشک چنین آمده است : مشک طعم تند و گرم دارد. چیزهای زیانمند و خواب پریشان را دفع می کند. داروشناسان دوره های بعد اطلاعات بیشتری راجع به مشک بر آنچه در این کتاب آمده افزوده اند. چنانکه امروز مردم به طور کامل و دقیق آن را می شناسند. به غیر از کتاب های پزشکی و داروسازی در کتاب های تاریخی و جغرافیائی و تذکره ها نیز گهگاه مطالبی درباره ی مشک نقل شده است.
پیشینیان در چین مشک را به سه گونه تقسیم کرده بودند. نخست آن که در فصل بهار در نافه ی آهو (کیسه مشک ) انباشته شده. بر اثر درد و خارش ناشی از آن آهو باسم خود مشک را از کیسه دفع می کند. بوی و تأثیر این قسم مشک بسیار قوی است و جایی که افتاده باشد گیاه پیرامون آن نمی روید. این بهترین نوع مشک به شمار می رفت و قیمت آن با مروارید برابر بود. دوم آن که پس از شکار آهوی مشک، نافه رابریده جدا می ساختند. این قسم مشک نیز ممتاز است. سوم مشکی بود که از اسپرز و جگر لاشه ی آهوی مرده به دست می آوردند. این ماده نیز بوی خوش می داد و کاربرد داشت، ولی عطر و اثر آن کم بود. امروز در چین کارشناسان با روش دیگری مشک را به دست می آورند. در پرورشگاه هر سال به هنگام پر شدن نافه آهوی نر از ماده مشک، متخصصان با قاشقک مخصوصی مشک را از کیسه در می آورند. این کار معمولاً هر سال یک تا دوبار در روزهای خنک تابستان انجام می شود و به آهوی مشک زیانی نمی رسد.
گفته اند در باغ سلطنتی سلسله ی تانگ آهویی بنام آهوی مشک روان (مایع) پرورش داده می شد. نافه ی این آهو پر از آبی می شد از مشک معمولی بویاتر. اگر قطره ای ازآن را در یک سطل آب می ریختند و با آن رخت می شستند، آن لباس تا وقتی هم که فرسوده و کهنه می شد باز سخت معطر و خوش رایحه بود ،اما بعدها از این نوع آهوی مشک ذکری در میان نیامده است.
در زمان قدیم بخصوص در قرن سوم و چهارم میلادی در میان طبقه ی اشراف کاربرد مشک رایج بود. آنان در زندگی روزانه از چیزهای مانند بالش، کیسه ی مشک آگین، مرکب تحریر و بند جامه که با مشک آغشته می شد استفاده می کردند.
2-مشک در منابع ایران
اطلاعات ایرانیان راجع به مشک در کتابهای زیادی دیده می شود، مثلاً در رسالة فی اصول الطیب و المرکبات العریه تألیف ابن مندویه ی اصفهانی در قرن چهارم هجری، عطر نامه ی علایی، قانون ابن سینا کتاب الابنیه عن حقایق الادویه ی ابومنصور هروی، ذخیره ی خوارزمشاهی تألیف اسماعیل جرجانی، مخزن الادویه تألیف عقیلی خراسانی، تنسو خنامه ی ایلخانی تألیف نصیرالدین طوسی و تقریباً همه ی کتابهای داروشناسی و منابعی که درباره ی کالاهای منسوب به شهرها و کشورها نوشته شده . هم چنین در فرهنگ های فارسی و عربی هم غالباً اطلاعاتی درباره ی مشک آمده است.
از آنجا که آهوی مشک در سرزمین ایران وجود ندارد، ایرانیان تصور دقیقی از شکل آن نداشتند. حتی نمی دانستند که آهوی مشک شاخ ندارد. بعضی از نویسندگان حتی شاخ ناداشته ی آهوی مشک را چنین توصیف کرده اند. شاخ آن سپید و منحنی که به دنباله ی او می رسد و در آن سوراخها دارد که استنشاق هوا به آن می کند.(فرهنگ آنند راج، ماده مشک)
مشک را عموماً از دو راه وارد ایران می کردند. یکی راه شمالی یعنی از چین (ختا)و ترکستان (آسیای مرکزی ) و تبت، دیگری راه جنوبی یعنی از هندوستان و نپال و کشمیر، مؤلف مخزن الادویه گفته است:«مشک، در کوهستان چین و خطا و تبت و ترکستان و کوت کانکرا که نکرکوت می گفته اند در قدیم الایام و کوهستان بهرایج و نیپال و مورنگ و رنگ پور و غیره که همه آن کوهستان ها بهم پیوسته اند بهم می رسد و در هر سر حد بلدی و مملکتی و شهری از مواضع قریبه با کوهستان می آورند. مثلاً ... در بنگاله از کوهستان مورنگ و رنگپور و نیپال و در ایران و خراسان و روم از چین و خطا و تبت هم از راه دریا و هم از خشکی می آورند.«ایرانیان مشک چین و ترکستان و تبت را از مشک هندوستان و نپال بهتر می دانستند».
ایرانیان از ملت های عطر دوست هستند. آنان در عطر سازی با مشک و در تشخیص ناخالصی و غش مشک تجربه و تخصص زیاد داشته اند.
ارتباط مشک با ختن
ختن در جنوب غربی استان سین جیانگ(سنجان )واقع است و از دیرباز به صدور یشم و تولیدات ابریشمی معروف بوده است با آنکه در منابع ایرانی امتیاز ختن در داشتن آهوان مشکین و نافه ی ختن و صدور مشک از آنجاست و همین ارتباط مشک باختن موجب شهرت آن در دنیای قدیم شده که حافظ می گوید:«مژدگانی بده ای خلوتی نافه گشای/که زصحرای ختن آهوی مشکین آمده جای شگفتی است که هیچ کتابی از منابع چینی به صدور مشک از ختن و مشک خیزی آنجا اشاره نشده ،حتی کتاب تاریخچه ی ختن (Iictian xiangtuzhi)هم که حاکم ختن در سال 1909 میلاد تألیف کرده و همه ی محصولات ختن بطور دقیق در آن ثبت شده خالی از ذکر مشک است.
طبق مجموعه ی حیوانات دارویی چین و جغرافی شمال غربی چین جنگل های کوههای کونلون (Kunlun) که سرحد استان سین جیانگ (سنجان ) و تبت است از زیستگاههای بسیار مهم آهوی مشک است با وجود اینکه در هیچیک از منابع چینی به مشک خیزی ختن اشاره نشده است ،چون ختن در دامن شمالی کوههای کونلون واقع است، غیر ممکن نیست که در اطراف آنجا آهوان مشک می زیسته اند.
اما علتی مهمتر نیز هست همانطوریکه می دانیم از قرن دوم قبل از میلاد به بعد به سبب وجود جاده ی ابریشم، چین با کشورهای آسیای مرکزی و هند و ایران و روم رفت و آمدی روز افزون پیدا کرده بود.
اتفاقاً چند زیستگاه مهم آهوی مشک مانند کوهای کونون (Kunlun)، کوههای نان شان(Oilianshan) یعنی (Nanshan) کوههای چین لینگ و کوههای خه لن (Helanshan)و غیره در اطراف جاده ی ابریشم به کشورهای غربی چین مانند ایران و روم صادر می شد. چون ختن از مهمترین شهرهای جاده ابریشم بود، کالاهای تجارتی معمولاً نخست در این شهر جمع می شد بعد به نواحی غربی مختلف صادر می گردید وضع صدور مشک همینطور بود چون مشک بیشتر از راه ختن وارد ایران می شد، ایرانیان آن را مشک ختن می خواندند و کم کم گمان می کردند که ختن زیستگاه آهوی مشک است.
مشک هایی که از نواحی اطراف جاده ابریشم صادر می شد اغلب توجه مسافران را به خود جلب می کرد. مارکوپولو جهانگرد معروف ایتالیایی در قرن سیزدهم میلادی از راه ختن به شمال چین آمد و در استان های گن سو (Gansu) و چینگ هایی (Qinghai) مشک فراوان دید، آنرا پسندید و یک سر و یک پای خشک کرده ی آهوی مشک را با خود به ونیز برد. علی اکبر خطایی نیز در کتاب خطای نامه از مشک این نواحی تعریف کرده است.
در زمان قدیم مشک چین عموماً بواسطه بازرگانان عطر به کشورهای خارجی صادر می گردید، گاهی نیز به وسیله ی سفیران به پادشاهان کشورهای دیگر هدیه می شد.
مشک ختن مثل دیبا و پرنیان و چای و دارچین از معروفترین و پسندیده ترین محصولات چین نزد ایرانیان است.
قندیل عمر
من در بهار جلوه ی پائیز دیده ام در فصل گل، خزان غم انگیز دیده ام
دست فشرده را به سریال اسب عمر بر پای لخت چرخش مهمیز دیده ام
شب تا سحر به یاد دو ابروی یار خویش بالای سر دو دشنه ی خونریز دیده ام
درکهکشان شیری شب بس زلال شعر از ناودان حافظه سرریز دیده ام
من سم زنان تأسف شبدیز مست را اندر کنار پیکر پرویز دیده ام
قندیل عمر شد تهی از چلچراغ شوق برگور خویش شمع شب آویز دیده ام
جز غم نبود حاصل هفتاد سال عمر تنها به خواب، خواب دل انگیز دیده ام
احساس ناب من همه از شعر احمدی است آری، زمانه را چه طرب خیز دیده ام
او جلوه بهار به پائیز دیده است من در بهار جلوه ی پاییز دیده ام
منبع: نشریه زبان و ادبیات، سال هجدهم، مهر تا اسفند 1371 - شماره 7-12 (5 صفحه - از 342 تا 346)
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}